- ریم آهنج
- آنچه بدان چیزی را پاک کنند، بیخ خرغول که بدان چرک رخمها را پاک کنند
معنی ریم آهنج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه بدان چیزی را پاک کنند، بیخ خرغول که بدان چرک رخمها را پاک کنند
آنچه با آن چرک چیزی را پاک کنند، دارویی که برای معالجۀ زخم، جراحت و پاک کردن ریم زخم به کار می برند
آنچه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی ماند یا بهنگام پتک زدن از آن فرو ریزد
((~. هَ))
فرهنگ فارسی معین
آن چه که از آهن پس از ذوب در کوره باقی می ماند یا به هنگام پتک زدن از آن فرو می ریزد
چرک آهن، آنچه از آهن پس از گداختن در کوره باقی می ماند یا هنگام چکش زدن از آن می ریزد
مردم کش مردم انداز، مردگیر
برآورنده و بیرون کنندۀ غم، غم آهنجنده، غم زدا
غم زدا، بیرون کننده غم